یاد پدر

آن سال سال پر بارانی بود و من پدر بیمارم را برده بودم تا ازمسیر ماهشهر به امیدیه و بعد روستای سویره تا دهملا و مجددا در جاده ماهشهر یک دور قمری بزنیم ،مسیری مثلثی که از تپه ماهورهای نسبتا جنگلی و دست نخورده دشت هندیجان می گذرد که با شکوه هست در عین حال که رگه های رودخانه زهره در حاشیه جاده دل و جان را می رباید ،چه لذتی می برد پدر از دیدن این همه زندگی علیرغم بیماری و ملالی که دارد .هی تکرار می کند  بهار پر باران اسفند دیدنی ست و من با لذت مدامش همراهم . مسیر بکر و زیبا و انبوه رنگارنگ پروانه ها چون دسته های گل میخک جاده را در انحصار خویش دارند ،این سروده خاطره آن روز با شکوه ست .

آسمان آبی اسفند

رودها پر آب بودند

ماهیان لیزو رقصنده

ومستی همیشه پروانه ها

که از غروب گرم جنوبی رفتند

به سمت شمال رویایی

آسمان آبی اسفند

مثل چشمانت  آرام

چقدر نزدیک  می شدی

تا پرواز شورانگیز سارها

 تماشا ی کوچ کولی ها

آنجا که دل خوش بود

 به شیدایی

گفتی زنده باد مستی

شراب در ذهن

خوشه های تاک می رویید

روستای سویره ماهشهر فروردین 1376 علی بهار

 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چلچله Sue کد های تخفیف , کوپن تخفیف , تخفیف مشاوره تحصيلي تلفني دانشگاه ها و مدارس کشور دخترانه /زنانه /خانومانه نگهداری گربه و آموزش های مربوط به آن بیمه عمر و تامین آتیه سروش طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی ره گستر